جدول جو
جدول جو

معنی درخش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

درخش کردن
(پَ/ پِ شُ دَ)
برق زدن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : برقت السماء، درخش کرد آسمان. (زمخشری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درفشی کردن
تصویر درفشی کردن
کنایه از به خوبی یا بدی شهرت پیدا کردن، برای مثال به گفتار کرسیوز بدنهان / درفشی مکن خویشتن در جهان (فردوسی - ۲/۳۵۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردش کردن
تصویر گردش کردن
دور زدن، تفریح کردن، گشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درهم کردن
تصویر درهم کردن
مخلوط کردن، آمیخته کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ کَ دَ)
سرخ کردن. گلگون ساختن:
بکوبم به گرز گران سرت پست
کنم رخش از خون بر و تیغ و دست.
فردوسی.
ز بس سر که تیغش همی کرد پخش
زمین کرد گلگون و مه کرد رخش.
اسدی.
چو بر گل گران بدره ها بخش کرد
همه رنگ رخساره شان رخش کرد.
شمسی (یوسف و زلیخا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرسش کردن
تصویر پرسش کردن
سوال کردن پرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریش کردن
تصویر پریش کردن
پریشان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ستیزیدنمنازعه کردن، تندی کردن درشتی کردن توپ و تشر رفتن عتاب کردن معاتبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داخل کردن
تصویر داخل کردن
سپوختن خلانیدن نشاختن اندر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درزی کردن
تصویر درزی کردن
خیاطی کردن خیاطت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درست کردن
تصویر درست کردن
مرمت کردن، ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درهم کردن
تصویر درهم کردن
آمیختن، مختلط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ممتد کردن طولانی کردن، چیزی را پهن کردن گستردن، شکنجه کردن بفلکه بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
للتّألّق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
Twinkle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
scintiller
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
migotać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
мерцать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
funkeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
мерехтіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
چمکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
ঝিলমিল করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
กระพริบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
반짝이다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
きらきら光る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
לנצנץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
चमकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
berkilau
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
twinkelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
centellear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
scintillare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
brilhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درخشش کردن
تصویر درخشش کردن
parıldamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی