سرخ کردن. گلگون ساختن: بکوبم به گرز گران سرت پست کنم رخش از خون بر و تیغ و دست. فردوسی. ز بس سر که تیغش همی کرد پخش زمین کرد گلگون و مه کرد رخش. اسدی. چو بر گل گران بدره ها بخش کرد همه رنگ رخساره شان رخش کرد. شمسی (یوسف و زلیخا)
سرخ کردن. گلگون ساختن: بکوبم به گرز گران سَرْت پست کنم رخش از خون بر و تیغ و دست. فردوسی. ز بس سر که تیغش همی کرد پخش زمین کرد گلگون و مه کرد رخش. اسدی. چو بر گِل گران بدره ها بخش کرد همه رنگ رخساره شان رخش کرد. شمسی (یوسف و زلیخا)